روز ایدهآل وجود ندارد. شخص ایدهآل و رابطه ایدهال و کلا هر چیز مادی و معنوی که میشناسیم میتواند کامل نباشد. گاه موثر و زمانی بیفایده بنظر برسد. در جایی باعث خوشی و رضایت شود زمانیدیگر حالتی متضاد را سبب شود. اما این هنر و تبحر ما در نگاه استادانه به هر موضوع، شخص، رابطه، شیء، تفریح یا هر چیز دیگری است که میتواند نواقص را پذیرفته و بعنوان جزیی از ذات آن قبولش کند.
غالبا کمالگراها بشدت از ناقص بودن در رنج هستند. آنها همه چیز را به غایت کامل و عالی میپسندند. این مشکل در بسیاری از ما به میزان و شدت مختلف وجود دارد. عوارض این خصلت منجر به تشویش و اضطراب و ترس از رویارویی با شرایط و چالشهای جدید میشود. گاه مقایسه خودمان با برترینها موجب وسواس فکری در مورد شایستگیهایمان میشود. عدهای نیز بشدت تحت کنترل روابط با دیگران هستند و توجه بیشاز اندازه آنها به طرز فکر و بازخورد دیگران کلیه رفتارها و تصمیمگیریهای این افراد را تحتالشعاع قرار داده؛ برمشکل کمالگرایی دامن میزند.
آیا راهی برای درمان این نقیصه وجود داد؟
پرداختن عمقی و ارائه کامل و بیعیب و نقص از خواستههای همه انسانهاست. همه دوست دارند با نمایش بهترین خود موردتحسین و توجه قرار بگیرند. اما برای کنترل این خصلت در حالت بیمارگونه وشدیدش نیاز به پذیرش وتغییر در برخی عادات فکریمان داریم.
۱) همه ما با ویژگیها ، استعدادها و ظرفیتهای متفاوتی از دیگران متمایز میشویم. هیچ کس کامل نیست. هیچ ماشینی نمیتواند با بازدهی صددرصد کار کند و هر مخلوقی نقطه ضعفی دارد. پذیرش این واقعیت باری از روی دوش ما بر میدارد. با نگاهی واقعبینانه متوجه میشویم که حتی بهترینها هم نقد میشوند. یا از سوی عدهای طرد میشوند. این نکته مهم اولین قدم در راه کنترل کمالگرایی و غلبه بر آن است.
۲) حتی قلهنشینان امروز موفقیت هم در ابتدای کارشان خام و ناقص و پرایراد ظاهر میشدند. چه بسا در ابتدا مورد استهزا و سرزنش هم قرار گرفتهاند. اما بیتوجهی آنها به شکستها وپذیرش کم و کاست کارهایشان و تمرکز بر بهبود رفتار، عمل و ارائه هنرشان باعث شده به مرور و در گذر زمان وبا آزمون و خطا در جهت ارتقا کیفیت تلاش کنند.
۳) ما انقدر فرصت نداریم که صرف بینظیر شدن و بیست شدن قبل از شروع کنیم. گاه منتظر ماندن برای بهترین فرصت و شرایط و کاملشدن خودمان باعث از دسترفتن زمان شده و بکلی آن ایده و هدف را هدر میدهد.
برای شروع و غلبه بر هرگونه افکار مزاحم مبنی بر ترس از ناقصبودن و عدم پذیرش از سوی دیگران، لازم است اعتماد بنفس خودمان را با برداشتن قدمهای کوچک بالا ببریم. کارهایمان حتی اگر شلخته، ناشیانه و دمده باشند برای کسی اهمیتی ندارد. مردم بلافاصله آنها را از یاد میبرند.
در ثانی لازم نیست هر کاری را در معرض عموم قرار دهیم. بسیاری از کارهای اولیه حکم دستگرمی دارند. نوعی مهارتورزی و کسب تجربه هستند. انجام دادن حتی کار پیشوپا افتاده اما مداوم در نهایت به ورزیدگی و استادی میانجامد. چرا که پرداختن به کار اولیه و ناقص به مرور باعث میشود با روشها و تکنیکهای مناسبتر به رفع نواقص و بالابردن کیفیت برسیم.
لزوما هر شروع طوفانی نباید خاص و درجه یک باشد و هر گونه تعویقاندازی به بهانه خوب و درخشان نبودن به بهترشدن ختم نمیشود. تنها با پشتکار و تمرکز است که میتوان مهارتی را ولو خام و ناقص به بالاترین سطح و کیفیت رساند.
ثبت ديدگاه