کاش می‌شد به تو بگویم…

 

کاش می‌شد به تو بگویم که چقدر عالی بنظر می‌رسی، حتی اگر پا به سن گذاشته باشی، حتی اگر موهایت جوگندمی شده یا چند تایی از دندانهایت را از دست داده‌ باشی. یا حتی پوستت چروکیده شده باشد.

 

کاش می‌شد به تو بگویم دنیا با حضور تو چقدر زیباست.

 

کاش می‌شد به تو بگویم بخاطر حضورت روی زمین خدا را شکر می‌گویم.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که عمر با ارزشت را با غصه به حراج مگذار.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که تو عالی‌ترین و بی‌نظیرترین روحی هستی که با او در یک زمان روی زمین زندگی کردم.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که هر چه که دوست داری بپوش. هر رنگی که دوست داری. هر عطری که دوست داری بزن. موهایت را جوری اصلاح کن که احساس جوانی بکنی. حتی اگر دوست داری رنگ کن. هر عکسی که دوست داری از خودت بگیر.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که به خودت اعتماد کن. استعدادهایت را پرورش بده. روزی یک ساعت روی مهارت مورد علاقه‌ات کار کن.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که هر وقت عشقت کشید آواز بخوان.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که هر صبح بخند. همینطور ظهرها و شبها. چهره‌ات با لبخند عجیب زیبا می‌شود.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که کتاب بخوان. از همان کتابهای روانشناسی زرد بی‌مزه. کم‌کم متوجه می‌شوی که خیلی هم بی‌مزه نیستند.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که حالت را خوب کن. با هر کاری که بلدی.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که از خودت تعریف کن. از ظاهرت، از سوادت، از افکارت، از توانایی‌ها و هنرهایت بگو. هر روز خودت را برای خودت تمجید کن.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که کنار نهر آب بنشین و از صدای آرامبخشش جان تازه بگیر.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که هر روز ضد آفتاب بزن.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که با دوستانت به گردش برو.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که دوستان جدید پیدا کن.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که افراد سمی، بزدل، بی‌لیاقت و ناجور را از زندگیت حذف کن. از ذهنت پاکشان کن.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که جهان منتظر حضور و اعتماد تو به خودت است. منتظر فرصت خوب نباش. همین الان هنرت را به جهانیان عرضه کن.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که از هیچ چیز نترس. تو در مهارت و هنرت خاص و بی‌نظیر هستی. الماس وجودت را با شجاعت آشکار کن.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که هر کس که با زخمی تو را در این دنیا آزرد، خودش جایی زخم خورد. برایش التیام آرزو کن.

 

کاش می‌‍شد به تو بگویم که چقدر مشتاق دیدنت بالای قله‌های موفقیت هستم.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که مثل همیشه سلامتی و خوشحالی تو آرزوی من است.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که اگر کینه‌ای از تو بدل دارم، نه از تو بلکه از خودم است که چرا جزیی از یک کل را از خودم جدا دیدم.

 

کاش می‌شد به توبگویم که خوشحال بودن، به معنای بیعار بودن نیست.

 

کاش می‌شد به تو بگویم چقدر خوب بود اگر، دیوانه می‌شدی و آرزوهایت را محقق و برآورده‌شده می‌دیدی.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که زندگی آنقدرها هم سخت نیست.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که اگر یک نفر، دو نفر ده نفر، صد نفر، دست رد به سینه‌ات زدند، دلت را شکستند و تنها رهایت کردند، امیدت را از دست نده، شانست را با دیگری امتحان کن.

 

کاش می‌شد به تو بگویم که خوشبختی در یک هدف ویک نفر خاص خلاصه نمی‌شود. دنیا پر است از شانس‌های دوباره.

 

کاش می‌شد به تو بگویم بخند. همین حالا بخند.