رسیدیم ته خط روزهای سال که با نقطهای بلافاصله به سر خط بعدی میچسبد. شروعی دوباره برای زندگی. نقطه ای برای تغییر. بهانهای برای فراموشی و انگیزهای دوباره برای تصمیمگیری.
با نگاهی به عقب به ۳۶۵ روزی که بیوقفه روشن و خاموش شدند، خودمان را مرور میکنیم. حلاجی یا شاید هم دادگاهی در برابر خود بر سر تعهد به عهد و پیمان قبلی، اولین گام برای انتخاب اولویتها و تعیین اهداف سال پیشروست. چقدر به اهداف مشخصشده سال قبل رسیدیم.
میزان بهرهوری در چه حد بوده است؟
چقدر در زمینه رشد و توسعه فردی موفق شدیم؟
موفق به ترک کدام عادت محدود کننده شدیم؟
آیا در جهت ارتقاء کسب و کارمان به اندازه مورد نیاز تلاش کردیم؟
چه مهارتهایی را درسال گذشته آموختیم؟
مهمترین علت ناکامی در اهداف تعیین شدهامان کدامند؟
با چه چالشهای جدی ومهمی روبرو بودیم؟
آیا نحوه تعامل و واکنش ما به تعارضات مفید و موثر بوده است؟
تلاش ما برای برقراری ارتباط موثر تا چه میزان مثمرثمر واقع شده است؟
اهدافی که موفقیتی در آنها نداشتیم کدامند؟
اهداف معین مالی چطور؟
فقدان کدام مهارت مهمترین عامل عدم موفقیت ما بوده است؟
لیست کارهای مهم و ضروری که باید انجام میدادیم چه تغییری کرده است؟
با کمی دقت و تمرکز میتوانیم به عامل اصلی پیشرفت یا عدم موفقیتمان در سالی که گذشت برسیم. مانند پزشکی که با شنیدن پاسخها و شرح حال بیمار، علت بیماری را تشخیص میدهد.
گام اول تشخیص علت اصلی
در حقیقت گام اول تشخیص نقاط ضعفی است که چون سدی جلوی راه پیشرفت ما قرار گرفتهاند. چرا که
در صورت مشخص شدن عامل اصلی یافتن راه حل نیز آسانتر خواهد شد.
مثلا اگر بعد پاسخگویی صریح و روشن به سوالات بالا دلیل اصلی شکست و عدم موفقیت ما اهمالکاری باشد، میدانیم که باید روی پشتکار خود تمرکز کرده و برای تقویت آن برنامهریزی کنیم.
یا اگر دلیل اصلی ضررهای مالی ما سرمایهگذاریهای نادرست تشخیص داده شود لزوم یادگیری بیشتر و کمک گرفتن از مشاورین اقتصادی را به ما گوشزد میکند.
اگر دلیل اصلی مشکلات و ناکامیهایمان ناتوانی در بیان خواسته و رساندن صحیح پیام باشد، روشن است که آموزش مهارتهای ارتباط موثر و سایر نیازهای وابسته باید در دستور کار سال جدید قرار بگیرد.
به بیان دیگر با گذاشتن ذرهبین و کاراگاهبازی باید مجرم اصلی را پیدا کنیم. چرا که در غیر این صورت تلاشهای ما برای رسیدن به اهداف به دلیل نشانهگزاری اشتباه مثل آب در هاون کوبیدن بینتیجه خواهد ماند.
گام دوم، اهداف نو خود را بنویسید
گام دوم تهیه لیستی از اهداف جدید یا تغییر در اهداف قبلی است. فرض کنید تصمیم گرفتهاید مهارتهای سرمایهگزاری خود را افزایش داده، میزان خطا و ضررهای احتمالی را به حداقل برسانید، این هدف پیش روی شماست.
پس از تعیین اهداف برای هر یک منافع و مضرات احتمالی را بنویسید. مثلا اگر موفق به کمکردن وزنم بشوم چه تغیرات و مزایایی عایدم خواهد شد و اگر تغییری در تغذیه و تحرک خود ایجاد نکنم چه خطرات و زیانهایی را باید متحمل شوم؟
گام سوم تهیه فهرستی از کارهایی است که باید انجام شود
لیستی از کارهایی که برای تحقق اهدافتان موظف به انجامشان هستید تهیه کنید. برای رسیدن به این نقطه چه کارهایی باید انجام دهید. یادتان باشد که تا زمانی که این افکار را از سر روی کاغذ نیاوردهاید نظم دادن و سازماندهی به آن ها کاری دشوار است.
دقت کنید برای هر شماره پیش نیاز آن را در نظر بگیرید. یا بعبارت دیگر تقدم و تاخر هر یک از اقدامات و مراحل را سنجیده و لیستی پیوسته و قابل اجرا تهیه کنید.
گام چهارم، تعیین محدودیت زمانی
بعد از تهیه فهرست چند مرحلهای خود برای هر کدام از آن ها محدودیت زمانی تعیین کنید. مثلا اگر یکی از اولویتهای شما بالاتر بردن مهارت فروش است، شرکت در کلاسهای لازم و رسیدن به حد قابل قبولی از رشد در این مرحله را با کمک سنجش مولفههای مشخص این حوزه در مدت معین، از خودتان بخواهید.
نکته مهم و اساسی این است که بدانید شما باید برای آموختن و یا انجام یک تغییر باید از یک استاد و راهنمای درست کمک بگیرید. باید از بهترین ها کمک بگیرید؛ تا در کمترین زمان بیشترین و بهترین نتیجه حاصل شود. چه بسا افرادی با انتخاب استاد و مشاور یا روش اشتباه سالیان درازی را هدر داده و هزینههای هنگفتی پرداختهاند.
فردی را در نظر بگیرید که دچار مشکل اعتیاد است. اما به هیچ عنوان نمیخواهد قبول کند که برای ترک اعتیاد باید از روش اصولی و نتیجهبخش استفاده نماید. چنین فردی سالها درگیر تلاشی دردناک و بیهوده خواهد شد.
گام پنجم انتخاب بهترین روش
پس گام پنجم انتخاب بهترین و کمهزینهترین روش واستاد است. بخاطر داشته باشید که الزاما ارزان یا گران بودن یک روش یا مربی دلیل بر بد بودن یا خوب بودن آن نیست. شاید برای شما هم اتفاق افتاده که برای خرید یک وسیله و یا آموختن یک مهارت اولویت شما قیمت پایین آن بوده اما بعد از مدتی مجبور به صرف هزینه بیشتر شدهاید.
در غالب موارد پرداخت هزینه بیشتر اما انتخاب استاد و راه حل صحیح، کمهزینهترین راهکار بشمار میرود و در نهایت مانع هدر رفت پول و زمان ما میشود.
گام ششم شروع است
در این مرحله فقط باید وارد عمل شوید. اهداف خود را طبق لیستی که نوشتهاید دنبال کنید. سعی کنید طبق زمان تعیین شده پیش بروید.
به خودتان جایزه بدهید
در صورت پایبندی به تعهدات خود و موفقیت در اجرای برنامههایتان ولو در حد جزیی برای خودتان پاداش درنظر بگیرید.
از نیروی انگیزهبخش یک شریک و همراه بهره بگیرید
یکی دیگر از کارهایی که میتوانید برای اطمینان بیشتر از این که برنامه خود را عملی خواهید ساخت، انجام دهید کمک گرفتن از شریک است. برای خودتان یک شریک تمرینی پیدا کنید. کسی که دغدغه شما را دارد و امکان کمک گرفتن و درمیان گذاشتن افکار، تردیدها و خواستههایتان را با او داشته باشید.
یک گروه از افرادی با اهداف و امیال مشترک عضو شوید.
عضویت در گروهها، کمپینها و حضور در جمع افرادی که یک هدف مشترک دارند، روحیه و انگیزه شما را برای یادگیری و پیادهسازی آن هدف چند برابر میسازد. قاطعیت در برقراری ارتباط با افراد جدی، خوشفکر و کارآمد روشی است که شما را به پیشرفت هدایت میکند. تلاش و توان هدفمندی و کارهای منظمی که با جدیت در گروه انجام میشود میتواند شما را در تکمیا آن انگیزه یتری دهد و پیشرفتی را که شاید از آن غافلید به یاد شما آورد و چون نیروی محرکهای قوی انگیزه درونی شما را افزایش دهد.
چنین گروهی در بهترین حالت شما را به تواناییهای مهمتر فرا میخواند و هدف شما را در مقابل چشمانتان حفظ میکند، حتی وقتی در موردش تردید جدی دارید.
گام هفتم ارزیابی منظم پیشرفت
با روش بازگشت و گزارشدادن منظم بستر لازم برای سماجت و ماندن بر سر قول و قرار اولیه به دلیل تجزیه تحلیل مرتب و شفاف سازی پیشرفتها و نیز آشکار شدن موانع فراهم میشود. این یعنی ما مرتب در جاده درست قرار داریم و با حرکتی آهسته و پیوسته و بهرمندی از حضور در جمعی همپیمان و همسیر هم به پشت سرمان نگاه میکنیم و با دیدن راهی که طی کردهایم تشویق میشویم و هم چالشها و موانع را با کمک گرفتن از دیگران پشت سر میگذاریم.
یادتان باشد زندگی سلسلهای از تصمیمگیریهاست. میتوان سال جدید رادر سایه نظم و کار جدی به نقطه عطف طلایی زندگی خود تبدیل کرد.
با آرزوی بهترین تصمیمات و موثرترین اقدامات برای شما، سالی پر از درخشش و موفقیت را آرزو میکنم.
ثبت ديدگاه