تلههای مسیر تغییر
دنیای مجازی و کتابخانه بسیاری از خانهها پر است از مطالب و کتابهای انگیزشی. توسعه فردی. چگونه اینگونه باشیم، آنگونه نباشیم، آنطوری بشویم. و…
در تمام این کتابها راه و روشهای مختلف و گاه مشترکی ارائه شده. روشهای فیزیکی، منتالی و مخلوطی از هردو عصاره محتوایی آنها را تشکیل میدهند.
طبق روایت کتابها و گفته اساتید، نسخهای دارید که باید طبق آن عمل کنید تا بلاخره آن طوری شود و آنطوری شوید، که میخواهید.
روزها و ماهها و سالها میگذرند و نه کسی اینطوری میشود و نه طوری به طوری تغییر حال میدهد.
لازمه توفیق در نتیجه، خود قواعدی دارد کهبا اجازه شما بصورت لیستی آن را در اختیارتان میگذارم:
۱) انتخاب درست نویسنده و مشاور و مربی
استادی را برگزینید که خودش آن چه را که شما خواهانش هستید دارا باشد. به هر چه میگوید رسیده باشد. مصداق این گفته عبارت ” رطب خورده کی منع رطب کند” است. هر چند یک نگاه مغرضانه و شاید دلخوشکنانه به مسئله یادگیری در دهنمان جا انداختهاند که ” نبین که میگوید. ببین چه میگوید”
ولی آیا کسی که خود دردی دارد و هنوز بدان گرفتار است میتواند درمانی موثر ارائه کند.کسی که خودش هنوز با یک غوره سردیش میشود و با یک مویز گرمی، می تواند در آموزش توسعه فردی الگوی شایسته و انتخابی درست باشد؟
۲) خواهان تغییر باشید
اگر فقط ادا در میآورید هرگز راه بجایی نمیبرید. آیا با تمام وجود خواستار تغییر هستید؟
بله
پس باید بتوانید از شیرینترین و مهمترین تفریحاتتان دست بکشید. اگر عادت دارید هر روز چند ساعت پای تلویزیون نشسته، سریال تماشا کنید و حاضر نیستید از آن دست بکشید پس هنوز تشنه تغییر و یادگیری نیستید.
کدام کار و تفریح را واقعا میپسندید و جز برنامه روزانه اتان است؟ چتکردن؟ تماشای فوتبال؟ خواب دو ساعته بعدازظهر؟ گشتزدن در اینترنت؟ جلوی آینه ایستادن؟ غرولندکردن و شکایت کردن از اوضاع جامعه؟
آیا میتوانید مثلا به مدت شش ماه از این کارها چشم پوشیده، مطلقا سراغشان نروید؟ اگر جوابتان منفی است پس هنوز برای تغییر آماده نیستید.
۳) چقدر برای پیشرفت و رسیدن به هدفتان تمرین میکنید؟
مثلا لازم است مهارتی را بیاموزید. تمرینی بدنی را انجام دهید. کتاب بخوانید و … چقدر برایش وقت میگذارید.
گاهی؟ اگر به همه کارهایتان برسید شاید چند دقیقه ای انجامش دهید؟ بعدا که درستان تمام شد؟ بعد از انجام تمام امورات روزمره منزل؟ موفقیت با تفننی کار کردن بیگانه است.
۴)میزان تمرکزو تبحر شما در مهارتهای پایهای چقدر است؟
آیا روی مهارت لازم تمرکز دارید یا مرتب از هر فنی ذرهای آموخته، سراغ حرفه و هنر دیگری میروید؟ از این شاخه به آن شاخه، از این استاد به آن استاد، از این کلاس به آن کلاس، از هر یک اندکی آموخته، با یک درک سطحی خیلی زود متوجه میشوید که این آن کارو حرفه و هنر مورد علاقه شما نیست و رهایش میکنید. به این نتیجه میرسید که بسیار دشوارتر از آنچیزی است که فکرش را میکردید.
اینها تلههای اصلی بر سر استادشدن هستند. و تا استاد نشویم کسی ما را تحویل نمیگیرد. تا از بهترینها نباشیم خبری از موفقیت نیست.
نه این که در حوزهای که علاقه دارید دست روی دست بگذاریم تا بعد از کامل شدن و استاد شدن وارد عمل شویم، اشتباه برداشت نکنیم. بلکه بقدری در آن کار و حرفه با زمین خوردن و بلند شدن با تمرین و تکرار تجربه کسب کنیم تا به درجه استادی برسیم. آن وقت است که بهای تغییر را پرداختهایم.
مواظب تلهها و سرابهای جاده تغییر و موفقیت باشیم.
ثبت ديدگاه